نوشته‌ها

مدیر عامل HopHR فوق لیسانس مدیریت منابع انسانی از دانشگاه Golden State لیسانس مدیریت از دانشگاه تهران

نادم مدیرعاملی باتجربه و با سابقه درخشان در صنعت اینترنت است.او در کوچینگ(مربیگری) تیم سازی مدیریت رهبری و رشد سازمانی مهارت دارد.نادم با داشتن فوق لیسانس در رشته مدیریت منابع انسانی از دانشگاه گلدن گیت در امر کارآفرینی یک متخصص حرفه ای است.

گرفتن آن تصمیم برایم دشوار بود زیرا مجبور بودم از همه چیز عبور کنم چیزهایی مانند شغل عالی خانواده کسب و کار دستاوردهایم و همینطور زندگی مرفه

نازلی پنج سال قبل با همسر و پسر بزرگش رایان به آمریکا مهاجرت کرد.نازلی و شوهرش تصمیم گرفتند تا در دانشگاه گلدن استیت و در مقطع کارشناسی ارشد به تحصیلات خود ادامه دهند.برای او بعنوان یک مهاجر زن کار آسانی نبود که همه چیز را از صفر شروع کند.”گرفتن آن تصمیم برایم دشوار بود زیرا مجبور بودم از همه چیز عبور کنم چیزهایی مانند شغل عالی خانواده کسب و کار دستاوردهایم و همینطور زندگی مرفه.زمانیکه به ایالات متحده وارد شدم با چالش های زیادی روبرو بودم.هیچ جا و هیچ کس را نمی شناختم و از طرف دیگر با سیستم آموزشی ایالات متحده آشنایی نداشتم.تحصیل در مقطع فوق لیسانس برایم کار آسانی نبود.در زمانیکه وارد داشگاه شدم با مشاهده افراد بومی از لهجه انگلیسی خودم شرمسار بودم.با انجام تحقیقات زیاد تمرین انگلیسی و صرف زمان ۴ تا ۵ ساعته در روز پیش از انجام هر ارائه به سختی درس می خواندم.مادر یک کودک  ۳ ساله بودن درحالیکه هیچ پشتیبانی از طرف خانواده وجود نداشت برایم چالشی دیگر بود”.او مجبور بود کودک خود را برای مدت زمان زیادی در پیش دبستانی گذاشته و صبح زود به دانشگاه برود تا بتواند برای انجام تکالیف محول شده جستجوی فضای تازه ایجاد شبکه و یافتن دیگر ایرانی آمریکایی های موفق زمان کافی داشته باشد.او در سیلیکن ولی در رویدادهای مختلفی درمورد کسب و کار و کارآفرینی شرکت کرد و در دانشگاه استنفورد دوره های متعددی را گذراند.

نازلی پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه گلدن استیت از شرکتی در سانتا کلارا پیشنهادی کاری دریافت کرد.او در هنگامی که آنجا کار می کرد فهمید که در صنعت کارمند گزینی و استخدام کمبودهای زیادی وجود دارد.این امر به مشوقی برای او بدل شد تا به فکر فرو رفته و راه هایی را بیابد که با آنها بتواند این نقایص را برطرف کند.او بعد از ۳ ماه کارکردن در شرکت مذکور تصمیم گرفت پیشنهاد کاری دیگری را بپذیرد. بهرحال او در همان روز اول از شرکت دوم استعفا داد زیرا دریافت که شرکت از او کارهایی را می خواهد که در شرح وظایف وی نبود.” مدیرم توانایی هایم را دست کم می گرفت و می گفت انتخاب دیگری ندارم زیرا تجربه کاری در ایالات متحده را نداشتم و سابقه کاریم در ایران فاقد ارزش است.بیاد می آورم که آن روز تمام راه تا منزل را گریه کردم زیرا احساس می کردم که به من توهین شده است.در آن لحظه به خودم قول دادم که مجبورم به خودم اطمینان کرده و شرکت خودم را بسازم.در قلبم احساس می کردم که این حادثه بد پیامی برایم دارد-باید آغازی از یک سفر دلچسب باشد.بیاد مکالماتی افتادم که قبلا با شوهرم داشتم و همیشه می خواستیم شرکت خودمان را داشته باشیم اما منتظر لحظه مناسب و ایده ای عالی بودیم.می دانستم که استعدادهای زیادی دارم که می توانم آنها را به جامعه جدید پیشنهاد کنم.”
یک سال طول کشید تا نازیلا بتواند کسب و کار خودش را راه بیاندازد و این درحالی بود که او فرزند دومش را حامله بود و از این دوران برای تحقیقات بازار درخصوص صنعت کارمندگزینی استفاده کرد.تحقیقاتش به او کمک کرد تا درمورد نقاط ضعف این صنعت و راه حل های موجود اطلاعات کسب کند.او شرکت خودش را تاسیس کرد که پلتفرمی برای داده های استخدامی استعداد هوش مصنوعی و یادگیری ماشین  بود.” سفر کارآفرینی ساده نیست دقیقا به هیچکدام از تجربیات گذشته تان شبیه نیست.مانند سوار شدن بر ترن شهربازی است همراه با چالش و هیجان و شما بایستی کاملا مجهز باشید.”
چیزی که مرا موفق تر کرد این بود که من هیچگاه در خانه منظر نشتم تا کسی در را بزند و به من کمک کند.به خودم گفته بودم که دفعه بعدی اوضاع بهتر خواهد شد و همینطور هم می شد.
نازلی جسارت و صبر بسیار زیادی از خود نشان داد تا بتواند کسب و کار خودش را ایجاد کرده و در این کار موفق شود.” شروع یک کسب و کار جدید باوجود یک بچه تازه متولد شده کار فوق العاده دشواری بود.من با نوزادم و لوازمش به جلسات می رفتم و مجبور بودم زمان جلسات را طوری تغییر دهم تا بتوانم به بچه ام شیر داده و از او مراقبت کنم.احساس می کردم که درحال قویتر شدن هستم. زمانیکه گزینه های زیادی دارید مجبورید آنها را اولویت بندی کنید .من هر شب پیش از خواب غذا درست می کردم نظافت منزل را انجام می دادم و کارهایم را برای روز بعد آماده می کردم.چیزی که مرا موفق تر کرد این بود که من هیچگاه در خانه منظر نشتم تا کسی در را بزند و به من کمک کند.به خودم گفته بودم که دفعه بعدی اوضاع بهتر خواهد شد و همینطور هم می شد.من همواره بدنبال موقعیت ها می گشتم و درپی رشد بودم.همیشه در رویدادهای ارتباطی شرکت می کردم  افراد را دعوت می کردم تا با هم قهوه بخوریم و در آنجا ایده ها و چشم اندازهایم را تشریح می کردم.پذیرا بودن و به اشتراک گذاشتن ایده هایم به من کمک کرد تا راهی را پیدا کنم و یک شبکه قوی بسازم.هیچگاه از به اشتراک گذاشتن ایده هایم با مردم نترسیدم.این امر به من کمک کرد که بازخوردها و اطلاعاتی ارزشمندی بگیرم تا بتوانم بطور قابل ملاحضه ای شرکتم را توسعه دهم .
نازلی می گوید که او خودش را از قبل برای هر جلسه آماده می کرده است.او چندین بار مکالماتی را که قرار بود در روز رویدادها استفاده کند بارها تمرین می کرد تا با با آنها احساس راحتی کند.” آنها(آمریکایی ها) می گویند وانمود کن تا به واقعیت نبدیل شود.این امر حقیقت دارد.همیشه به خودم می گفتم که دفعه بعد اوضاع بهتر خواهد بود و عملا نیز همینطور می شد.هر چه بیشتر تمرین می کردم باتجربه تر می شدم.
یکی از مهمترین نصیحت هایی که برای مهاجران دارم این است که : قبل از انجام هر کاری ۳ الی ۴ ماه زمان صرف آماده سازی تجهیز و بدست آوردن اطلات و رسیدن به شناخت از خودتان و توانایی هایتان کنید و سپس کار را شروع کرده و از دیگران نیز کمک بخواهید همانطور که خودتان نیز به مردم کمک می کنید.شما به این خودآگاهی نیاز دارید.من در حال حاضر برای باز کردن سر صحبت با غریبه ها و تاجران بسیار راحت هستم تا بتوانم شرکتم را به آنها معرفی کرده و یا اینکه حداقل ارتباطی دوستانه را با آنها ایجاد کنم.من همیشه به دوستانم می گویم که بدنبال مسیر ساده نباشید : میانبری برای موفقیت واقعی وجود ندارد.اگر بدنبال موفقیت دائمی هستید بایستی زمان و انرژی زیادی صرف کرده و بدون لحظه ای غفلت قدم های یکنواختی را بسوی اهدافتان بردارید.شما بایستس به خودتان اعتماد کرده و خودتان مسیرتان را آسفالت کنید.به مردم اجازه دهید که درباره شما تردید داشته باشند اما باید خودتان را باور داشته باشید و بیاموزید که چگونه گفتگوهای ذهنی منفی خودتان را شناسایی کرده و نسبت به آنها بی تفاوت باشید.”
اگرچه نازلی یک بیزنس ومن بسیار موفق است اما همچنان اهداف بزرگی برای دستیابی دارد.مهارت های مدیریتی نازلی در موفقیتش نقشی کلیدی دارند.او کسب و کارش را با موفقیت اداره می کند در رویدادها و کنفرانس های گوناگونی شرکت می کند با خانواده و دوستانش زمان صرف می کند و همچنان بر روی رشد خودش بصورت حرفه ای به سختی کار می کند.” در حال حاضر من هدف های بزرگی دارم اما باور دارم که برای دستیابی به آنها بایستی گام های کوچکی را بردارم من بسیار مثبت اندیش مصمم و سختکوش هستم.سئوالی که هر روز از خودم می پرسم این است : امروز چه چیزی به جهان اضافه کردم؟ و هر شب قبل از خواب به خودم  قول می دهم که فردا بهتر از امروزم باشم. فردا بهتر از امروز خواهد بود.”

 

 

وکیل و کارمند اجرایی ارشد شریک تجاری فارغ التحصیل سیاست عمومی از دانشگاه هاروارد مدرسه دولتی جان اف کندی مدرسه حقوق دانشگاه نیویورک و لیسانس حقوق و اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه ملی استرالیا

می صملی درمورد سرمایه گذاری بر روی افراد و ایده هایی که می تواند دنیا را تغییر دهد اشتیاق فراوانی دارد.

او بعنوان کارمند اجرایی ارشد مسئول ایجاد و توسعه یک پلتفرم جدید برای آموزش شهروندی در سراسر ایالات متحده است.می همچنین یکی از اعضای Next Gen Venture Partners بشمار می رود که یک شرکت شبکه ای سرمایه گذاری مشترک است.

حوزه اصلی علاقه مندی می تامین مالی مشترک سیاست فناوری کارآفرینی اجتماعی و رهبری انعطاف پذیر را شامل می شود.او درخصوص عناوین مطرح شده در نشریات گوناگون شامل تک کرانچ – فوربز – ونچر بیت – استفورد سوشیال اینوویشن ریوو و سانفرانسیسکو کرونیکل مطلب نگاشته است.او همچنین در کنفرانس ها و رویداد های صنعتی یک سخنران عمومی نیز هست.

می تجربه زیادی درمورد ارائه مشاوره به استارتاپ ها در سراسر آمریکا و استرالیا دارد.او سابقا در Urban Innovation Fund که یک شرکت سرمایه گذاری مشترک در امر سرمایه گذاری بر روی کارآفرینان در جهت شکل دهی به آینده شهرهاست یک سرمایه گذار بود.او پیش از آن در Tumml که یک شرکت جذب سرمایه در سانفرانسیسکو است مدیر بود.می  بعنوان یک مشاور استراتژی در یک شرکت سرمایه گذاری مشترک و همچنین یک وکیل در سیدنی فعالیت داشته است.

می علاوه بر این برای قاضی دادگاه عالی New South Wales نیز کار کرده است.او همچنین درخصوص نوآوری و سیاست استارتاپ ها به دولت استرالیا مشاوره های استراتژیک ارائه کرده است.

می همچنین تجربه مدیریت غیرانتفاعی را نیز دارد.او به Persian Women in Tech(زنان ایرانی در حوزه فناوری) که سازمانی برای حمایت از زنان ایرانی است بعنوان یکی از اعضای هیئت مشاوره خدمت می کند. او سابق بر این در ۱۸۰ Degrees Consulting که بزرگترین سازمان مشاوره ای داوطلبانه است در سمت جانشین مدیرعامل فعالیت داشت.

مدیرعامل و بنیانگذار Revivemed(یک پلتفورم تهیه دارو بر پایه هوش مصنوعی و با استفاده از سیستم متابولیسم بدن که برنده جایزه نیز شده است) 

دکترای مهندسی بیولوژی از دانشگاه MIT

فوق لیسانس بیوتکنکلوژی از دانشگاه تهران

دکتر پیرناجی یک مهندس باتجربه و یک کارآفرین است که داشتن علاقه به ریاضیات و پزشکی موجب شد که او در رشته مهندسی بیولوژی و در دانشگاه ام آی تی تحصیل کند. او دریافت که تلاقی بیولوژی و هوش مصنوعی بر روی زندگی مردم تاثیر شگرفی می تواند داشته باشد و این امر پتانسیل بالایی در حوزه درمانی برای بیماران دارد.او ReviveMed را با هدف نجات جان انسانها با استفاده از کدنویسی بنیان نهاد.

 

مدیرعامل و بنیانگذار LindaCare از شرکای AmWell فوق لیسانس مهندسی برق از دانشگاه Twente

 

Driven by a purpose: “Doing well, by doing good”. شهرام عاشق کارآفرینی فناوری  و سلامت است و در جاییکه فناوری به کمک بخش سلامت می آید به سرمایه گذاری و نوآوری دست می زند.او ماموریت خود را سرمایه گذاری در محصولات نوآورانه ای می داند که به مردم و سازمان ها در راستای ارتقای سلامت کمک می کنند.شهرام سابقه کاری ۲۰ ساله حرفه ای درمدیریت کارآفرینی دارد.هدفی که وی را به سوی جلو سوق می دهد این است ” خوب بودن با انجام کار خوب ”

 

 

 

مهندس , دانشمند در حوزه هوش مصنوعی کارآفرین و از بنیانگذاران VRSUS

من یک مهندس کارآفرین و علاقه مند به هنر ر و موسیقی هستم و در حال حاضر بر روی این موضوع کار می کنم که ما چگونه می توانیم از طریق پروژه های هر روزه با دنیای دیجیتال تعامل کنیم.

پروژه قبلی من VRSUS یک اپلیکیشن خلاقانه برای ضبط موزیک زنده در واقعیت مجازی و خلق مجدد تجربه کنسرت است.پروژه های دیگرم شامل بستر سازی برای یادگیری ماشین , ابزارهای پیشنهاد کنسرت , یکپارچگی تبلیغات آنلاین  و پروژه های کوچک وب گوناگون است.

تحصیلات من در زمینه طراحی سیستمها از دانشگاه واترلو کانادا و HCI در زمینه موسیقی از دانشگاه مک گیل کانادا است .پایان نامه من در مقطع فوق لیسانس به شیوه ها و مطالعات مورد استفاده در طراحی اجرای زنده و وضعیت بدن در مقابل صدا در ابزارهای موسیقی دیجیتال بود.

من عاشق کارکردن بر روی وب و پروژه های رسانه ای هستم . من لذت می برم از اینکه دو دنیایی(هنر و موسیقی) که در ظاهر بسیار متفاوت و در باطن بسیار نزدیک و مرتبط هستند را  در کنار یکدیگر بیاورم.

کارآفرین مدیرعامل و بنیانگذار کمپانی منصوری و سلطان تیونینگ جهان

منصوری متولد سال ۱۳۳۹ در چالوس از شهرهای ایران است و به حرفه تیونینگ خودرو اشتغال دارد.

او ۳۴ سال پیش به آلمان آمد و در ابتدا در زمینه ارائه خدمات مهندسی و تامین قطعات مختلف خودرو فعالیت کرد اما سپس تصمیم گرفت که روی تیونینگ خودروهای لوکس تمرکز کند.

او این کار را از سال ۲۰۰۴ و با ماشین بنتلی با طراحی خودش آغاز کرد سپس تیونینگ ماشین های رولزرویس – استون مارتین – بوگاتی – آئودی – فراری – لامبورگینی -بنز-بی ام دبلیو -پورشه – مازراتی و… را برعهده گرفت.

منصوری در مدت کوتاهی به موفقیت های چشمگیری رسید و تبدیل به سلطان تیونینگ جهان شد بطوریکه ستاره ها و ثروتمندترین چهره های سرشناس دنیا مشتریان وی شدند.

شرکت او علاوه بر دفتر اصلی که در روستای برند آلمان واقع است چهار کارخانه در آلمان و سوئیس و نزدیک به ۲۰۰ کارمند دارد.

منصوری قطعات تیونینگ وچرم داخل اتومبیل را خودش طراحی می کند و می سازد و در حوزه هایی همچون طراحی داخلی هواپیماهای تجاری – کشتی های تفریحی – موتور سیکلت – لوازم خانگی – لباس و کالاهای لوکس نیز فعالیت می کند.

خودروهایی که تیم او بر رویشان کار تیونینگ انجام می دهند از ۵۰۰٫۰۰۰ یورو به بالا قیمت دارند و گرانترین خودرویی که توسط شرکت منصوری فروخته شده است ۳ میلیون یورو قیمت داشته است.شهرت وی بیشتر از بابت طراحی و ساخت قطعات فیبر کربنی است.

منصوری قصد دارد در آینده با ایران همکاری کند و حتی خودرویی به اسم منصوری روانه بازار کند.

 

مدیرعامل اسبق Jumia Kenya سرمایه گذار املاک و مستغلات و مشاور استارتاپ های نوپا

پریناز متولد ایران متاهل سی و سه ساله و بزرگ شده در هند است زمانیکه یازده ساله بود به هوستن تگزاس در آمریکا مهاجرت کرد.او مدرک تحصیلی خود را از مدرسه کسب و کار لندن اخذ کرد و بیشتر سابقه کاری خود را در بانک جی پی مورگان تگزاس بعنوان تحلیلگر مالی سپری کرد و سپس بعنوان مدیرعامل در Jumia Kenya که بزرگترین پلتفرم تجارت الکترونیک در کشور کنیاست مشغول بکار شد جایی که او توانست این شرکت را از نظر ابعاد و نیروی انسانی چندین برابر کند.پریناز همچنین فعالیت در استارتاپ بلاکچین Trust Token و IFC را در کارنامه خود دارد.

 

 

 از رهبران Canaan Beta

هوتن علاوه بر رهبری Canaan Beta در صنعت بلاکچین نیز سرمایه گذاری کرده است.او همچنین ارتباط کاری نزدیکی با SaaS  که یک شرکت در حوضه فناوری مالی است و همینطور دارایی مشتریان دارد.هوتن پیش از آنکه به کانادا بیاید ۳ سال را صرف کسب و کارهای مرتبط با تیم لینکدین در سیلیکن ولی آمریکا کرد و در آنجا بر روی موبایل و تیم های محصول کار کرد و در رشد از ۳۰ تا ۷۰ درصدی سهیم بود.او پیش از لینکدین یک بانکدار حوضه سرمایه گذاری فناوری بود.هوتن در رشته های ریاضیات و اقتصاد از دانشگاه Northwestern فارغ التحصیل شده است.

 

بنیانگذار و مدیرعامل سازمان زنان ایرانی در عرصه تکنولوژی

نصیری که یک کارآفرین برنده جایزه است بنیانگذار سازمان زنان ایرانی در عرصه تکنولوژی بحساب می آید. او مدافع حقوق زنان و معاون اسبق Woman 2.0 بوده است.خانم نصیری شغل خود را بعنوان یکی از بنیانگذاران و همچنین ویرایشگر مجله لس آنجلس آغاز کرد و بعدها به تعدادی از استارتاپ های موفق در سیلیکن ولی پیوست.او در حال حاضر به استارتاپ های نوپا  مشاوره می دهد و یکی از علاقه مندان پروپاقرص فناوری است در عین حال مربی بسیاری از خانم های کارآفرین و بنیانگذاران حوضه فناوری نیز هست.

 

کارٰآفرین بدون مرز بشردوست حامی فناوری سرمایه گذار رییس هییت مدیره و از بنیانگذاران Global Catalyst Partners عضو هییت مدیره Actelis Networks, Beceem Communications, iKoa  SoundHound

زمانیکه جوان بودم از خویشاموندانم می پرسیدم ” چرا تنها از با هم بودن خوشحال هستید؟” “چرا برای تغییر جهان کاری انجام نمی دهید؟” می دانستم که نقشی جهانی برای ایفا کردن دارم و اینکه سفرم در زندگی مرا بسوی فراتر از مرزها هدایت خواهد کرد.

من در ۱۸ سالگی زادگاهم ایران رو به مقصد آمریکا ترک کردم . بصورت تصادفی وارد دانشگاه یوتا جایی که گرافیک کامپیوتر در اواخر دهه ۶۰ اختراع شده بود و زمین بازی بنیانگذاران Pixar – Adobe-Attari  و Silicon Graphics در اوایل دهه ۷۰ بود شدم .تا سن ۲۲ سالگی دو مدرک لیسانس و یک مدرک فوق لیسانس داشتم.

سپس من به Hewlett Packard در انجمن مهندسی پیوستم و در زمانیکه بعنوان یک مهندس نرم افزار خودکارسازی طراحی فعالیت می کردم توسط دانشگاه استنفورد برای طراحی چیپ یکپارچه جذب شدم. من یک چیپ طراحی کردم که کار نمی کرد و پروفسور من به من گفت که مهندس ضعیفی هستم.من پیشنهاد اجرای یک برنامه جدید در  HP را دادم که در صنعت در نوع خودش منحصربفرد بود تا از گرافیک کامپیوترها در توسعه نرمافزار مهندسی کامپیوتر  (CAE) به کمک مهندسان بیاید.مدیریت طرح مرا رد کرد آنها به من گفتند که من برای راهبری پروژه خودم خیلی جوان و بی تجربه هستم.در نتیجه من با چهار نفر از همکارانم شرکت را ترک کردم تا شرکت خودم را راه اندازی کنم.

در سن ۲۷ سالگی یکی از بنیانگذاران CAE Systems بودم. در طول ۳ سال این شرکت به جایی رسید که شرکت Tektronix  آن را به مبلغ ۷۵ میلیون دلار خریداری کرد.در سن ۳۰ سالگی یکی از بنیانگذاران Cirrus Logic بودم که یک کمپانی پیشرو در زمینه چیپ (تراشه) بود و در کمتر از ۵ سال به ارزش ۱۵۰ میلیون دلار رسید.عایدی این شرکت در طول ۱۰ سال از ایجاد آن به بیش از یک میلیارد دلار رسید و ارزش بازار آن به رقمی درحدود ۳٫۵ میلیارد دلار رسید.

با این پیروزی های بزرگ احساس شکست ناپذیری می کردم.من در سال ۱۹۸۹ یکی از بنیانگذاران Momenta بودم جایی که ما تبلت لمسی پیشرو را ساختیم: کتمپیوتر مومنتا(۱۸ سال قبل از تولید شدن iPad) . موفقیت بزرگم بر روی تصمیماتم ساخته انداخت.بارگیری یک محصول ناتمام و مشکلات فروش های خوشبینانه منجر به اخراج من توسط هییت مدیره شرکت در سال ۱۹۹۲ شد(تصورم این بود که این فقط یک جوک احمقانه ماه آوریل است).نمی دانستم که چکار باید بکنم از کسب و کار فاصله گرفتم و سال بعدش را به مسافرت بدور دنیا و مطالعه زبانها فرهنگ ها و مذاهب گوناگون گذراندم.چیزیکه برایم روشن شد این بود که در هر کشوری مردم غالبا به میراث و مذهبشان مفتخر هستند و باور دارند که آنها برایشان خاص هستند.

به مجرد کنار گذاشتن ملیت و مذهب پی میبرید که اساسا همه مردم یکسان هستند.من با این باور برگشتم که ما می توانیم از فناوری برای نیرومند کردن افراد جهت تجربه چیزی که آموخته بودم استفاده کنیم.این باور ۳ اصل اساسی را ایجاد کرد که موجب شکل گیری زندگی من شد.۱) ساختن فناوری جدید که مردم را به یکدیگر نزدیک کند۲)ایجاد کمپانی های جدید جهانی با فعالیت هایی در کشورهای مختلف که برای کار با یکدیگر به آنها انگیزه بدهد۳)ایجاد بنیادهای بین المللی که برای ارتقای آموزش و کاهش فقر فناوری اطلاعات و ارطباتات را بکار بندد.

امن و همسرم زهره که دوست خوبم نیز هست در سن بسیار کمی ازدواج کردیم.ما اشتیاق سوزانی برای انجام کارهای خیریه و ایجاد تغییر در جهان داریم.ما با یکدیگر و از طریق بنیاد جهانی Catalyst پروژه ها و سازمان های زیادی را حمایت کرده ایم.ماموریت این بنیاد حمایت از پروژه های ارتقای سطح سواد کاهش فقر بهبود منزلت اجتماعی و پذیرش مغایرت هاست.

مردم از من می پرسند که چرا ایجاد تغییر در جهان تا این اندازه بری من اهمیت دارد.واقعیت این است که تاثیر جنگ و خشونت در دو نسل قبلی خانواده های ما بر این باور ما را رسانده که اگر بتوانیم مردم را بواسطه استفاده از اینترنت و فناوری های ارتباطی نیرومند کنیم این شانس را داریم که به این نسل و نسل بعدی دانش قدردانی و جشن گرفتن تفاوت هایمان را بدهیم.در نهایت رویای من دنیای بدون جنگ است.این تنها راه برای هدایت تمدن بشری بسوی وحدت و یگانگی است.