نوشته‌ها

کارآفرین مدیرعامل و بنیانگذار کمپانی منصوری و سلطان تیونینگ جهان

منصوری متولد سال ۱۳۳۹ در چالوس از شهرهای ایران است و به حرفه تیونینگ خودرو اشتغال دارد.

او ۳۴ سال پیش به آلمان آمد و در ابتدا در زمینه ارائه خدمات مهندسی و تامین قطعات مختلف خودرو فعالیت کرد اما سپس تصمیم گرفت که روی تیونینگ خودروهای لوکس تمرکز کند.

او این کار را از سال ۲۰۰۴ و با ماشین بنتلی با طراحی خودش آغاز کرد سپس تیونینگ ماشین های رولزرویس – استون مارتین – بوگاتی – آئودی – فراری – لامبورگینی -بنز-بی ام دبلیو -پورشه – مازراتی و… را برعهده گرفت.

منصوری در مدت کوتاهی به موفقیت های چشمگیری رسید و تبدیل به سلطان تیونینگ جهان شد بطوریکه ستاره ها و ثروتمندترین چهره های سرشناس دنیا مشتریان وی شدند.

شرکت او علاوه بر دفتر اصلی که در روستای برند آلمان واقع است چهار کارخانه در آلمان و سوئیس و نزدیک به ۲۰۰ کارمند دارد.

منصوری قطعات تیونینگ وچرم داخل اتومبیل را خودش طراحی می کند و می سازد و در حوزه هایی همچون طراحی داخلی هواپیماهای تجاری – کشتی های تفریحی – موتور سیکلت – لوازم خانگی – لباس و کالاهای لوکس نیز فعالیت می کند.

خودروهایی که تیم او بر رویشان کار تیونینگ انجام می دهند از ۵۰۰٫۰۰۰ یورو به بالا قیمت دارند و گرانترین خودرویی که توسط شرکت منصوری فروخته شده است ۳ میلیون یورو قیمت داشته است.شهرت وی بیشتر از بابت طراحی و ساخت قطعات فیبر کربنی است.

منصوری قصد دارد در آینده با ایران همکاری کند و حتی خودرویی به اسم منصوری روانه بازار کند.

 

مدیرعامل اسبق Jumia Kenya سرمایه گذار املاک و مستغلات و مشاور استارتاپ های نوپا

پریناز متولد ایران متاهل سی و سه ساله و بزرگ شده در هند است زمانیکه یازده ساله بود به هوستن تگزاس در آمریکا مهاجرت کرد.او مدرک تحصیلی خود را از مدرسه کسب و کار لندن اخذ کرد و بیشتر سابقه کاری خود را در بانک جی پی مورگان تگزاس بعنوان تحلیلگر مالی سپری کرد و سپس بعنوان مدیرعامل در Jumia Kenya که بزرگترین پلتفرم تجارت الکترونیک در کشور کنیاست مشغول بکار شد جایی که او توانست این شرکت را از نظر ابعاد و نیروی انسانی چندین برابر کند.پریناز همچنین فعالیت در استارتاپ بلاکچین Trust Token و IFC را در کارنامه خود دارد.

 

 

 از رهبران Canaan Beta

هوتن علاوه بر رهبری Canaan Beta در صنعت بلاکچین نیز سرمایه گذاری کرده است.او همچنین ارتباط کاری نزدیکی با SaaS  که یک شرکت در حوضه فناوری مالی است و همینطور دارایی مشتریان دارد.هوتن پیش از آنکه به کانادا بیاید ۳ سال را صرف کسب و کارهای مرتبط با تیم لینکدین در سیلیکن ولی آمریکا کرد و در آنجا بر روی موبایل و تیم های محصول کار کرد و در رشد از ۳۰ تا ۷۰ درصدی سهیم بود.او پیش از لینکدین یک بانکدار حوضه سرمایه گذاری فناوری بود.هوتن در رشته های ریاضیات و اقتصاد از دانشگاه Northwestern فارغ التحصیل شده است.

 

بنیانگذار و مدیرعامل سازمان زنان ایرانی در عرصه تکنولوژی

نصیری که یک کارآفرین برنده جایزه است بنیانگذار سازمان زنان ایرانی در عرصه تکنولوژی بحساب می آید. او مدافع حقوق زنان و معاون اسبق Woman 2.0 بوده است.خانم نصیری شغل خود را بعنوان یکی از بنیانگذاران و همچنین ویرایشگر مجله لس آنجلس آغاز کرد و بعدها به تعدادی از استارتاپ های موفق در سیلیکن ولی پیوست.او در حال حاضر به استارتاپ های نوپا  مشاوره می دهد و یکی از علاقه مندان پروپاقرص فناوری است در عین حال مربی بسیاری از خانم های کارآفرین و بنیانگذاران حوضه فناوری نیز هست.

 

کارٰآفرین بدون مرز بشردوست حامی فناوری سرمایه گذار رییس هییت مدیره و از بنیانگذاران Global Catalyst Partners عضو هییت مدیره Actelis Networks, Beceem Communications, iKoa  SoundHound

زمانیکه جوان بودم از خویشاموندانم می پرسیدم ” چرا تنها از با هم بودن خوشحال هستید؟” “چرا برای تغییر جهان کاری انجام نمی دهید؟” می دانستم که نقشی جهانی برای ایفا کردن دارم و اینکه سفرم در زندگی مرا بسوی فراتر از مرزها هدایت خواهد کرد.

من در ۱۸ سالگی زادگاهم ایران رو به مقصد آمریکا ترک کردم . بصورت تصادفی وارد دانشگاه یوتا جایی که گرافیک کامپیوتر در اواخر دهه ۶۰ اختراع شده بود و زمین بازی بنیانگذاران Pixar – Adobe-Attari  و Silicon Graphics در اوایل دهه ۷۰ بود شدم .تا سن ۲۲ سالگی دو مدرک لیسانس و یک مدرک فوق لیسانس داشتم.

سپس من به Hewlett Packard در انجمن مهندسی پیوستم و در زمانیکه بعنوان یک مهندس نرم افزار خودکارسازی طراحی فعالیت می کردم توسط دانشگاه استنفورد برای طراحی چیپ یکپارچه جذب شدم. من یک چیپ طراحی کردم که کار نمی کرد و پروفسور من به من گفت که مهندس ضعیفی هستم.من پیشنهاد اجرای یک برنامه جدید در  HP را دادم که در صنعت در نوع خودش منحصربفرد بود تا از گرافیک کامپیوترها در توسعه نرمافزار مهندسی کامپیوتر  (CAE) به کمک مهندسان بیاید.مدیریت طرح مرا رد کرد آنها به من گفتند که من برای راهبری پروژه خودم خیلی جوان و بی تجربه هستم.در نتیجه من با چهار نفر از همکارانم شرکت را ترک کردم تا شرکت خودم را راه اندازی کنم.

در سن ۲۷ سالگی یکی از بنیانگذاران CAE Systems بودم. در طول ۳ سال این شرکت به جایی رسید که شرکت Tektronix  آن را به مبلغ ۷۵ میلیون دلار خریداری کرد.در سن ۳۰ سالگی یکی از بنیانگذاران Cirrus Logic بودم که یک کمپانی پیشرو در زمینه چیپ (تراشه) بود و در کمتر از ۵ سال به ارزش ۱۵۰ میلیون دلار رسید.عایدی این شرکت در طول ۱۰ سال از ایجاد آن به بیش از یک میلیارد دلار رسید و ارزش بازار آن به رقمی درحدود ۳٫۵ میلیارد دلار رسید.

با این پیروزی های بزرگ احساس شکست ناپذیری می کردم.من در سال ۱۹۸۹ یکی از بنیانگذاران Momenta بودم جایی که ما تبلت لمسی پیشرو را ساختیم: کتمپیوتر مومنتا(۱۸ سال قبل از تولید شدن iPad) . موفقیت بزرگم بر روی تصمیماتم ساخته انداخت.بارگیری یک محصول ناتمام و مشکلات فروش های خوشبینانه منجر به اخراج من توسط هییت مدیره شرکت در سال ۱۹۹۲ شد(تصورم این بود که این فقط یک جوک احمقانه ماه آوریل است).نمی دانستم که چکار باید بکنم از کسب و کار فاصله گرفتم و سال بعدش را به مسافرت بدور دنیا و مطالعه زبانها فرهنگ ها و مذاهب گوناگون گذراندم.چیزیکه برایم روشن شد این بود که در هر کشوری مردم غالبا به میراث و مذهبشان مفتخر هستند و باور دارند که آنها برایشان خاص هستند.

به مجرد کنار گذاشتن ملیت و مذهب پی میبرید که اساسا همه مردم یکسان هستند.من با این باور برگشتم که ما می توانیم از فناوری برای نیرومند کردن افراد جهت تجربه چیزی که آموخته بودم استفاده کنیم.این باور ۳ اصل اساسی را ایجاد کرد که موجب شکل گیری زندگی من شد.۱) ساختن فناوری جدید که مردم را به یکدیگر نزدیک کند۲)ایجاد کمپانی های جدید جهانی با فعالیت هایی در کشورهای مختلف که برای کار با یکدیگر به آنها انگیزه بدهد۳)ایجاد بنیادهای بین المللی که برای ارتقای آموزش و کاهش فقر فناوری اطلاعات و ارطباتات را بکار بندد.

امن و همسرم زهره که دوست خوبم نیز هست در سن بسیار کمی ازدواج کردیم.ما اشتیاق سوزانی برای انجام کارهای خیریه و ایجاد تغییر در جهان داریم.ما با یکدیگر و از طریق بنیاد جهانی Catalyst پروژه ها و سازمان های زیادی را حمایت کرده ایم.ماموریت این بنیاد حمایت از پروژه های ارتقای سطح سواد کاهش فقر بهبود منزلت اجتماعی و پذیرش مغایرت هاست.

مردم از من می پرسند که چرا ایجاد تغییر در جهان تا این اندازه بری من اهمیت دارد.واقعیت این است که تاثیر جنگ و خشونت در دو نسل قبلی خانواده های ما بر این باور ما را رسانده که اگر بتوانیم مردم را بواسطه استفاده از اینترنت و فناوری های ارتباطی نیرومند کنیم این شانس را داریم که به این نسل و نسل بعدی دانش قدردانی و جشن گرفتن تفاوت هایمان را بدهیم.در نهایت رویای من دنیای بدون جنگ است.این تنها راه برای هدایت تمدن بشری بسوی وحدت و یگانگی است.

 

 

 

 

کارآفرین سرمایه گذار روزنامه نگار مولف مدیرعامل و بنیانگذار Mavatar Technologies فارغ التحصیل از دانشگاه استنفورد در مقطع فوق لیسانس رشته مدیریت و نویسنده مقالات فوربز

من برای بیش از سی سال در محصولات نوآورانه و کسب و کارهای حوضه فناوری رسانه و خرده فروشی سرمایه گذاری و کار کرده ام که مرا به جایگاه فعلی امروزم بعنوان مدیرعامل و یکی از بنیانگذاران ” ماواتار” رهنمون کرد.من این شرکت را در سال ۲۰۱۱ بر اساس تحقیقاتی که پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه استنفورد انجام دادم تاسیس کردم.راه حل های “بازار غیرمتمرکز و محتوای منتشرشده قابل خرید” ماواتار به خرده فروشی ها و شرکت های رسانه ای راه های جدیدی را برای اندازه گیری انحراف داده و محتوا در قالب تجارتی مشتری محور می دهد.

 

ما اخیرا mCart را با تلاش های تیم جهانی خودمان ارتقا دادیم و یک “پروتکل توزیع غیرمتمرکز” را ایجاد کرده ایم که فناوری های بلاکچین پیشرفته و هوش مصنوعی را برای خرید حضوری و بازاریابی تاثیرگذاری یا تبلیغات کاربر افزا با یکدیگر ادغام می کند تا پاسخی برای فقدان شفافیت و اعتماد در فروش های خرده فروشی و زنجیره ارزش بازاریابی باشد.

سفر من بعنوان یک کارآفرین روزنامه نگار مولف سرمایه گذار عضو هیئت مدیره فعال اجتماعی فرصت های زیادی را شامل دعوت چندین رسانه و جوایز کاری و اجتماعی به همراه داشته است.همچنین من در سمینارهای گوناگونی سخنرانی کرده ام و کار ما بصورت پیوسته توسط رسانه های اصلی به تصویر کشیده شده است.

من علاوه بر کارم با mCart همچنین بعنوان شریک در  Candou Ventuersفعالیت دارم.من عضو هیئت مدیره شورای اجرایی بین المللی IMA و انجمن VOMax- هیئت مشاوره Trustroot مدرسه کسب و کار استنفورد – سازمان Alumni -یک سازمان غیر انتفاعی برای زنان اجرایی با نام Watermark و نویسنده مقالات فوربز هستم.

مدیر منابع انسانی در شرکت رایانمهر دانش آموخته کارآفرینی در مقطع فوق لیسانس از دانشگاه تهران

یزدیان یک دستیار استاد باتجربه و به سابقه کاری در صنعت تحصیلات تکمیلی است.او در مهارت های تحلیلی – مدیریت نوآوری -علوم کامپیوتر -سخنرانی و پایگاه داده مهرات دارد.

 

نویسنده , کارآفرین , انگیزه بخش, بنیانگذار و مدیرعامل کمپانی خوشبین و سرمایه گذار املاک و مستغلات

پس از اینکه مانی خوشبین در سن چهارده سالگی وارد آمریکا شد درحالیکه در دبیرستان تحصیل می کرد شروع به فروش کالاهای دست دوم در روزهای پایانی هفته کرد.

در سن شانزده سالگی شغل اول حقیقی خود را در شهر سانتا آنا و در فروشگاه kmart با دستمزد ساعتی سه دلار و پانزده سنت بعنوان کارگر خدمات و در محوطه پارکینگ آغاز کرد.

مانی بعدها به کارمندی ارتقا پیدا کرد و سرانجام تنها پس از یک سال به سمت معاونت مدیر در قسمت کالاهای ورزشی رسید.

مانی چیزی بیش از یک حقوق می خواست بنابراین بدنبال فرصت های شغلی دیگر بود و توانست یک شرکت بازاریابی چند سطحی پیدا کند که کارش فروش خانه به خانه کیسه های آجیل و شکلات بود.

مانی برای آن شغل درخواست داد و در دو ماه اول پردرآمدترین فروشنده شرکت شناخته شد.

یک روز که در پرایس کلاب به همراه پدرش درحال خرید بود مشاهده کرد که تمامی کالاهایی که او می فروشد بصورت عمده فروخته شده بود و بسرعت حساب و کتاب کرد تا بفهمد که هزینه هر کیسه درصدی از رقمی است که کارفرمایش از او می گرفت.

او در سن هجده سالگی و درحالیکه در سال آخر دبیرستان بود تصمیم گرفت کسب و کار خودش را راه بیاندازد.

او یک دفتر کوچک اجاره کرد و یک جعبه پر از مخلوط میوه های خشک و آجیل خرید.

کیسه هایی از جنس پلی استر ,خط کش و سلفون پیچ موارد بعدی بودند که او خریداری کرد و برای برچسب ها از کامپیوتر پدرش استفاده کرد.او بصورت رسمی وارد بیزنس شده بود.

مانی این مواد خوراکی را به مراکز خرده فروشی(نمایشگاه ها) / خدمات خودرو می فروخت تا زمانیکه هشداری از طرف دپارتمان سلامت دریافت کرد.

او برای بسته بندی محصولات غذایی نیازمند تجهیزات استاندارد بسته بندی بود.

وی مجبور شد این کار را بخاطر هزینه های بالاتر تحمیلی (جهت خرید تجهیزات پیشرفته) متوقف کند تا بتواند رضایت اداره بهداشت را جلب کند.

مانی از اینکه مجبور شده بود کارش را تعطیل کند بسیار ناامید شده بود اما مدیر یکی از شعبه هایی که به او آجیل می فروخت از وی بسیار خوشش آمده بود و همین باعث شد تا به مدت یک سال بعنوان معاون مدیر استخدام شده و مشغول بکار شود.

اما شور کارآفرینی که در قلبش بود این موضوع را به او یادآوری می کرد که این تنها کاری مقطعی برای ورود به مرحله بعدی است.

در سال ۱۹۹۱ و در سن بیست سالگی بواسطه دوست پدرش که یک کارگزار بود به سمت خرید یک پمپ بنزین سیار رفت.

به او گفته شد که می تواند یکی از آنها را با ده درصد زیر قیمت اصلی بخرد بنابراین این فرصت را در هوا قاپید و همه پس اندازش را در آن سرمایه گذاری کرد و تبدیل به یک دلال سیار شد.

خب قضیه از این قرار بود که شرکت وام دهنده کلاه بردار بوده و مانی کل پس اندازش را از دست داد.

او سپس تلاش کرد که یک سوپرمارکت بخرد اما پس از این اقدام ماهانه ۱۰٫۰۰۰ دلار هزینه اضافی بر وی تحمیل می شد که سرانجام مجبور به فروش آن شد.

مانی در سال ۱۹۹۲ بدون پول و بدول شغل جواز املاک و مستغلات خود را گرفت و برای یک شرکت مرهونات بعنوان یک کارمند صدور وام مشغول بکار شد.

پس از شش ماه شرکت مرهوناتی خودش را راه اندازی کرد تا بتواند در املاک مصادره شده و توقیف شده سرمایه گذاری کند.

مانی در طول سال های ابتدایی با چالش های زیادی مانند مرزهای زبانی و مورد انتقاد قرار گرفتن از بابت خاور میانه ای بودن و … روبرو بود اما این موارد او را متوقف نکرد.در عوض باعث شد تا کار خود را بصورت جدی تر دنبال کند.

امروز مانی خوشبین چندین شرکت را در همه جوانب این کسب و کار رهبری می کند.

او شخصا در جریان کار همه خرید ملک ها , نقل و انتقالات و بازسازی ها قرار دارد و کمپانی خوشبین را که یک پرتفوی املاک و مستعلات تجاری در شش ایالت آمریکا و به مساحت بیش از ششصد و هفتاد هکتار است. .را مدیریت می کند.

اگرچه شاخه اصلی کسب و کار او املاک و مستغلات است و وی آن را بعنوان ستون فقرات می بیند اما در تجارت های دیگری نیز حضور دارد.

مانی بعنوان یک کارآفرین عاشق این است که خود را به چالش بکشد و به رویای دست داشتن در تجارت های زیاد جامه عمل بپوشاند.

مانی در نیوپرت کست با همسرش لیلا میلانی که مدل و بازیگر است و همچنین دخترشان پریشیلا خوشبین زندگی می کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پژمان قدیمی

کارآفرین خودساخته,نویسنده کتاب های پرفروش,مربی کسب و کار,تاجر ساعت , سرمایه گذار و بنیانگذار Vip motoring , Secret consulting و Secret entourage

او که یک کارآفرین خودساخته و نویسنده کتاب های پر فروش است در سال ۱۳۶۱ متولد شد و بیشتر دوران کودکی خود را در فرانسه گذراندو سرانجام در سال ۱۳۷۶ به آمریکا مهاجرت نمود.

مادرش به تنهایی او را با حداقل امکانات بزرگ کرد و پژمان خیلی زود تصمیم گرفت که روی پای خودش بایستد.

بخاطر نیاز مالی نتوانست تحصیلات خود را ادامه دهد.وی تصمیم گرفت که از سن خیلی کم کار کند و تمرکز خود را در امور بانکی گذاشت بطوریکه بسرعت برای خودش اسم و رسمی دست و پا کرد.پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی کرد و در عرض چهار سال بدون اینکه هیچ گونه تحصیلات آکادمیک و یا آموزش رسمی دیده باشد خود را به سطح معاونت رساند.

او پس از سه سال صنعت بانکداری را با کوله باری از تجربه,حقوق دریافتی فوق العاده و پرتفوی املاک و مستغلات رها کرد که بعدها اهرمی شد برای بنیانگذاری سه کسب و کار بزرگ:

Vip motoring , Secret consulting و Secret entourage که رویهم رفته درآمد سالیانه چهل میلیون دلاری را برایش به ارمغان می آورد.

پژمان دیدگاهی بسیار منحصربفرد درخصوص موفقیت و کارآفرینی دارد که ظهور نوآوری از طریق تاثیرگذاری بر دیگران بعلاوه ارتباطات انسانی که ما بصورت روزانه بوجود می آوریم و توسط مهارت های مدیریتی کاربردی و موثر پشتیبانی می شود را شامل می شود.

پژمان تاکنون ده کتاب تالیف کرده است که آخرین آنها تئوری سه دایره است و درمورد یک نقشه راه منحصربفرد برای دستیابی به سطح بالاتری از خودآگاهی است که خود موجب ارتقای قدرت کارآفرینی می شود.

باوجود اینکه او در حال حاضر از نظر مالی استقلال دارد تلاش های خود را متمرکز بر آموزش دیگران درمورد اهمیت خودآگاهی , باور و نیروی تعیین نقش و هدف به دیگران از طریق آکادمی Secret entourage نموده است.

بعضی از دستاوردهایم عبارتند از :

من بعنوان معاون برای fortune 500 bank با هشتصد نفر پرسنل زیر دستم کار می کردم.در آن زمان من سوابق اخراج بیشتر کارکنان را پیگیری کردم.اما همچنین بیشترین ارتقای شغلی های افراد تحت نظرم را نیز رصد می کردم.
من دو کسب و کار آفلاین ساختم که سود یکی از آنها سالیانه بالغ بر چهل میلیون دلار است و دیگری کسب و کاری بر پایه تجملات است که سالیانه پانصد هزار دلار سود دارد.با اینکه من روی هیچ کدام آنها کار نمیکنم اما مالکیت ۱۰۰% آنها با من است.

من درحالی وارد فضای بازاریابی اینترنتی شدم که هیچگونه اطلاعاتی درمورد کدنویسی, برنامه نویسی و یا بازاریابی آنلاین نداشتم.امروز Secret Entourage بیش از دو میلیون بازدید کننده در ماه و همچنین بیش از یک میلیون دنبال کننده در شبکه های مجازی دارد.ما با هشتاد و دو درصد از جریان نقدی مثبت ایجاد شده و یا بقول شما همان سود از عدد سه میلیون دلار فراتر رفته ایم.

من ده کتاب تالیف کرده ام که کتاب آخرم با نام تئوری سه دایره در عرض سه سال بیش از یکصد و پنجاه هزار نسخه فروش داشته است و در همه جا بعنوان دومین کتاب پرفروش مطرح شده است.

هزینه موفقیت یک شبه من

۱۷ سال زندگی زیر خط فقر

زندگی در ۳ کشور

۸ بار عوض کردن خانه

۲۲ سال کار بدون وقفه

۹ کتاب ناموفق

۴۸۶۵ مقاله

۱۱۰۰ ویدیو

۴۵۰۰۰ هزار پست فیسبوک

۱۸۰۰۰ پست اینستاگرام

۴۵۰ مصاحبه کاری

۴ سال کار بدون دستمزد

شب نخوابیدن های بیشمار

گرین کارت نداشتم ولی کار پیدا کردم.

ماشین نداشتم ولی بخاطر ۵ دلار ماشین می شستم.

مدرک تحصیلی نداشتم ولی معاون بانک بودم.

از بیزنس چیزی نمی دونستم ولی تا الان ۴ تا کسب و کار راه اندازی کردم که سود سالانش ۴۰۰ بار بیشتر از زمانیه که از کار اخراج شدم.

بهانه شما چیست؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مشارکت کننده و نویسنده مقالات فوربز
بنیانگذار و مدیرعامل Inbounce (مرکز استارتاپ)
ما شرکت ها را از ایده تا خروجی موفق می سازیم
من سابقا بنیانگذار,رییس هیات مدیره و مدیرعاملCartiza بودم
شرکتی که در سال ۲۰۰۶ با comcast ایجاد شد
قبل از آن Movaz networks را تاسیس کرده بودم
زمانیکه Movaz را فروختم ما بیش از صد میلیون دلارسود کرده بودیم
در سال ۱۹۹۸ یکی از بنیانگذاران Siara systems بودم که آن را با مبلغ چهار میلیارد و سیصد میلیون دلار به Redback فروختیم
من درمورد اینکه چگونه می توان یک استارتاپ را از ایده به یک کمپانی مولتی میلیارد دلاری تبدیل کرد مطلب می نویسم