نوشته‌ها

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کارافرین,طراح مد و بیزنس من ساکن Beverly Hills کالیفرنیا در آمریکا

مدیر عامل و مالک House Of Bijan (گرانقیمت ترین بوتیک های مردانه جهان)

◾منتخب لیست ۳۰ نفر زیر ۳۰ سال هنر و استایل Forbes

◾مهارت ها : رهبری ,خدمات مشتریان و برنامه ریزی استراتژیک

پاکزاد ، معروف به بیژن ، برند فوق العاده لوکس لباس مردانه بیژن را در سال ۱۹۷۶ توسط پدرش تاسیس کرد که وی در زمان ۱۹ سالگی نیکولاس درگذشت. نیکلاس قصد دارد کارش را از فروشگاه رود درایو لس آنجلس(بورلی هیلز) ، جایی که لباس ها از ۹،۵۰۰ دلار شروع می شود ، گسترش داده و بوتیک های باز در لاس وگاس ، نیویورک ، لندن ، دبی و هنگ کنگ دایر کند.

بیژن در سال ۱۹۷۶ توسط بیژن پاکزاد، پدر نیکولاس بیژن، به عنوان تنها بوتیک در رودیو درایو تاسیس شد. این برند شهرت خود را در سایه برند زرد با ژاکت‌های سفارشی که از ۹۰۰۰ دلار شروع می‌شد و مشتریانی مانند کارلوس سلیم، جورج دبلیو بوش ، شاه فقید ایران ، باراک اوباما و همچنین پادشاهان اسپانیا و عربستان سعودی داشت.

در سال ۲۰۱۱، پاکزاد درگذشت و پسرش نیکولاس در سن ۱۹ سالگی با دارمحبوبی، شریک تجاری طولانی‌مدت پاکزاد که ۵۰ درصد مالکیت شرکت خود را حفظ کرده بود، به ریاست‌ بیژن رسید. بیژن جوان زندگی و کسب‌وکار خانوادگی خود را به حفظ میراث پدرش اختصاص داده‌است. نیکولاس از دفتر سابق پدرش که همچنان با ارکیده‌ها، گل‌های مورد علاقه پدرش تزئین می‌شوند، گفت: «همان طور که پدرم همیشه می‌گفت، ما به اندازه کافی ثروتمند نیستیم که محصولات ارزان تولید کنیم.»

فروشگاه بیژن در امتداد یکی از جذابترین بلوارهای خرید در جهان واقع شده است بسیاری از عناصر اصلی طراحی ، از جمله لوستر کریستال معروف Baccarat که از بیش از ۱۰۰۰ بطری عطر بیژن ساخته شده است ،کف های تزئین شده از مرمر , یک نقاشی از فرناندو بوترو و درب اصلی چوب ماهون ، همچنان در محل جدید فروشگاه وجود دارد. مشتریان بیژن به دنبال دستیابی به بالاترین کیفیت محصولات موجود هستند.

در سال ۱۹۷۶، وقتی بوتیک بیژن در رودیو درایو افتتاح شد، یکی از اولین بوتیک‌های لوکس برانکارد بود. بیژن در سرزمین مادری خود ایران یک طراح بوده‌است. محبوبی که زمانی خانواده‌اش بازار آدامس را به خود اختصاص داده بودند، اولین سرمایه‌گذار املاک در بورلی هیلز بود. آن‌ها برند را با سرمایه‌گذاری هر کدام ۵۰۰۰۰ دلار شروع کردند. محبوبی در امور مالی کار می‌کرد، در حالی که بیژن مشتریان را جلب خود می‌کرد، در تبلیغات با بودرک و مایکل جردن ظاهر می‌شد و با بوگاتی و رولز رویس برای تولید محدود خودروهای مدرن همکاری می‌کرد.

فلسفه این شرکت همیشه ایجاد بالاترین کیفیت و منحصر به فردترین لباس های مردانه در جهان و همچنین ارائه بهترین خدمات مطلوب به مشتریان ما بوده است. آقای بیژن در ایجاد مجموعه مارک های “هنر پوشیدنی” همیشه به کیفیت نسبت به کمیت و توجه زیاد به جزئیات اعتقاد داشت. ؛ به راستی می توان فهمید که مارک تجاری بیژن را از هر شرکت دیگری در جهان جدا کرده است.

نیکولاس ثابت می کند که یک ذائقه و سلیقه ساز است ، با به کار بردن تجملات سنتی ضمن ارائه سبکی مدرن و سفارشی ، طیف وسیعی از افراد و سبک زندگی را در سطح بین المللی جذب می کند. فروشگاه بیژن تجربه ای فراتر از مد را ارائه می دهد . آنها واقعاً بی نظیر هستند و سطح جدیدی از لوکس سفارش داده شده را ارائه می دهند.

نیکلاس می گوید: پدر من ، كمال گرا ، بینا بود و بیش از هر چیز دیگری عشق زیادی به كار خود داشت. به همین دلیل او ستایش و تحسین میلیون ها نفر در سراسر جهان را به خود جلب کرد. طی این سالها آقای بیژن بسیاری از اطرافیان را به فراگیری فنون و ادامه میراث خود الهام بخشید. فلسفه هایی که شرکت بر اساس آن تاسیس شد ، امروز نیز بسیار زنده است. در ادامه و همچنین رشد میراث وی ، ما همچنان از همان ارزشهای اصلی ۴۰ سال گذشته شرکت استفاده می کنیم. با کیفیت ترین مواد از سراسر جهان تهیه می شوند و سپس در ایتالیا با دست ساخته می شوند. این لباس ها همه “نسخه محدود” هستند به این معنی که ما فقط یک یا دو قطعه واحد را می سازیم. علاوه بر این ، ما همچنان به نوآوری و ایجاد محصولات و همکاری های جدید برای پاسخگویی به خواسته های همه مشتریان خود ادامه می دهیم.

مارک Bijan در همه چیز فراتر از حد است ، از ایجاد مجموعه های “هنر پوشیدنی” تا نمایش آن. این موارد با رنگ در عتیقه های زیبا که با گلهای تازه و لوازم جانبی نسخه محدود احاطه شده اند ، به نمایش در می آیند. خانه بیژن یک سرویس شخصی نیست بوتیکی که در آن می توان چیزی را از قفسه بیرون آورد و امتحان کرد ، از همان لحظه ورود به بوتیک باید توجه کامل کارکنان بیژن را برآورده کنند تا نیازهای آنها را برآورده کند.او می گوید: من معتقدم برند دیگری در جهان وجود ندارد که زمان بیشتری را صرف کند علاوه بر این ، ما همیشه سعی می کنیم برای هر مشتری فراتر و فراتر برویم ، هر کجای دنیا که باشد.

ما برای برخی از قدرتمندترین مردان جهان لباس تهیه می کنیم . این مردان و زنان نیز اتفاقاً برخی از درخشان ترین ، فرهیخته ترین و خواستارترین افراد در جهان هستند. بسیاری از مشتریان ما همچنان بیژن می پوشند و اکنون حتی افتخار و لذت پوشیدن لباس فرزندان و نوه های آنها را داریم. با این حال ، در پنج سال گذشته ما مشتریان جوان بسیاری را دیده ایم که از چین ، خاورمیانه ، آفریقا و سراسر جهان آمده اند. این مشتریان جدید و قدیم چیزی کمتر از کمال انتظار ندارند ، بنابراین ما همیشه باید نه تنها در محصولات خود بلکه در ارائه تجربه بیژن نیز به دنبال کمال باشیم.

در مورد بوتیک جدید ، ما در تلاش هستیم تا مشتریان خود را خوشحال و نوستالژیک نگه داریم. آنها واقعاً با نام تجاری ارتباط دارند بنابراین تغییر چشمگیر آن اقدام اشتباهی بوده است. اما مشتری ما جوان شده است. شما فکر می کنید جوانتر ها به کیفیت اهمیت نمی دهند یا فقط کفش های ورزشی می پوشند ، اما ما مشتریانی با سن ۱۹ سال داریم که می خواهند بیژن بپوشند. و نه فقط چیزهای معمولی ، بسیاری از آنها کت و شلوار و کراوات به تن کرده اند.  اگر شما مرد جوانی هستید و توانایی پرداخت هزینه های آن را دارید – فرض کنید مقداری پول به شما ارث رسیده است یا شرکت تازه تاسیس خود را فروخته اید – و می خواهید کراوات بزنید ، می خواهید یک کراوات خاص بپوشید.

ما بسیاری از لباس های ورزشی ، ژاکت کشمیر ، تی شرت ، کلاه بیس بال را تولید می کنیم. ما بسیاری از این کلاه های بیس بال را فروختیم ، این یکی از داغترین مواردی است که تاکنون ساخته ایم. تجارت اصلی هنوز کت چرمی ، کت و شلوار ، کت ورزشی ، کراوات است. اما ما شاهد افزایش چشمگیری در این موارد معمولی هستیم که هنوز هم بسیار با کیفیت هستند. تی شرت ها ، بعضی از آنها پنبه ای ، برخی از آنها مخلوط ابریشم و پنبه است. لباس های ورزشی پنبه خالص یا ترمه و ابریشم است. قیمت این تی شرت ها از ۴۸۰ دلار تا ۱۳۵۰ دلار است. کلاه کرست ۵۸۰ دلار است. لباس های گرمکن از ۲۳۵۰ دلار به ۷،۵۰۰ دلار می رسد. همه آنها برای این تجارت قیمت دارند.

همیشه مشتریانی وجود دارند که علاقمند به یادگیری بیشتر ، بهتر به نظر رسیدن ، احساس خوب بودن ، احترام به کیفیت و مهارت و سابقه هستند. من فکر می کنم این ۱ درصد از جهان قطعات زیبا و با کیفیتی را می خواهند و بدشان نمی آید که برای آنها حق بیمه بپردازند.

من عاشق رفتن به ایتالیا و بازدید از کارخانه های ما هستم. این کاری است که من از خیلی وقت پیش انجام داده ام و امروز هم ادامه می دهم.ما در مرحله افتتاح اولین بوتیک خود در خارج از ایالات متحده در دبی هستیم!

در عین فرصت­های زیاد، خطرات زیادی نیز در راه هستند. کسب­ وکار لوکس در رکود اقتصادی است و همچنین رقابت برای بهترین مشتریان بسیار شدید است. خریدارانی توان مالی بیژن را دارند که لباس آن‌ها از ۹،۵۰۰ دلار شروع می‌شود آنها می‌توانند هر گونه برچسب طراحی که می‌خواهند را انتخاب کنند و بسیاری از مشتریان جوان‌تر وفاداری کمی به برند دارند و به خرید آنلاین عادت دارند.

در حالی که بوتیک فقط با قرار ملاقات بوده است ، منطقه Private Collection بی نظیرترین قسمت فضا است. در اینجا ، مشتریان می توانند طعم مورد علاقه خود را از بستنی یا نوع ترجیحی شکلات ، نوشیدنی های مورد علاقه خود و یک تیم فروش که سبک شخصی آنها را درک می کند و مجموعه ای از قطعات را به طور ماهرانه برای آنها تنظیم کرده است ، انتظار داشته باشند. نیکولاس می گوید ، “کمد لباسهایی در طبقه بالا داریم که وقتی باز می شوند ، پر از مجموعه ما و گل های تازه هستند. این مجموعه در داخل این کمد ها مانند یک نقاشی به نمایش درآمده است.

ما برای بیش از ۳۶ رئیس جمهور و هزاران نفر از اعضای خانواده سلطنتی ، روسای کشورها و فرماندهان صنعت لباس تهیه کرده ایم. آنها نه تنها انتظار این سطح از خدمات را دارند ، بلکه ما معتقدیم که آنها لیاقت این سطح از خدمات را دارند وقتی که آنها ۱۲۰۰۰ دلار برای کت یا ۱۵۰۰ دلار برای پیراهن نخی هزینه می کنند. لباس ما بسیار بسیار با کیفیت است ، بسیار زیبا است ، بسیار گران است. باید به روشی ارائه شود که به همان زیبایی به اندازه زمان و هزینه ای که برای ایجاد آن صرف کرده ایم ، زیبا باشد. ”

از زمان مرگ بیژن(پدر)، درآمد تقریباً دو برابر شده و به حدود ۳۰ میلیون دلار در سال ۲۰۱۶ رسید. سود، در یک سال خوب، ۲۵ درصد است. نیکولاس بیژن می‌گوید: «پدرم توانست چیزی بسازد که بیش از او عمر کند. او این موضوع را در زمان زنده بودنش دست‌کم گرفت.

هنگامی که از او سوال شد تصورش درخصوص واکنش پدرش چگونه خواهد بود پاسخ داد: هر زمان که ما چیزی را طراحی می کنیم ، یا یک مجموعه یا قطعه خاصی ایجاد می کنیم ، همیشه به این فکر می کنیم که او چه چیزی دوست دارد و چه کارهایی انجام می دهد و چه چیزی ساخته است. محصول نهایی که امروز می بینید این است. ما می خواستیم میراث او را ادامه دهیم ، ما از ادامه میراث او بسیار افتخار می کنیم و نسبتاً اطمینان داریم که هر آنچه در اینجا می بینید دقیقاً همانطور است که او می ساخت. ما فکر می کنیم که با فلسفه و اصول بنیانگذاری وی و هر آنچه در طول ۴۰ سال دیدیم ،الهام بخش ما بود.ما فکر می کنیم چیزی ساخته ایم که نام او را به مرحله بعدی برده است. ”

اما تنها کت و شلوار و کراوات ها نبودند که نام بیژن را در جهان مشهور ساخت. عطرهای بی­ نظیر او  در دهه ۱۹۸۰ با درآمدی بالغ بر ۵۰ میلیون دلار در سال ۱۹۹۲ به بازار عرضه شد، موفقیت کسب­ وکارهای مردانه را تضعیف کرد.امروزه، رایحه ­های ضعیف­تر بعنوان یک کسب‌وکار کوچک‌تر و تحت لیسانس تولید می­شوند.  ​

بیژن در حال حاضر با حضور در تبلیغات این برند، صفحه‌ای از کتاب بازی پدر خود را بیرون می‌کشد و اینستاگرام او، با بیش از ۱۳۰٫۰۰۰ دنبال کننده، عکس‌های زیبایی از خودش با مشتریان مشهور ارائه می‌دهد. بیژن می‌گوید:«من چهره شرکت هستم.»

 

 

 

 

 

 

 

رئیس مرورگر(موتور جستجو) کروم و همچنین مدیر ارشد مهندسی در گوگل با لقب “شاهزاده امنیت” ,متخصص امنیت اطلاعات کامپیوتری

◾عهده دار امنیت گوگل از سال ۲۰۱۴

◾مشاور خدمات دیجیتال کاخ سفید جهت ارتقای امنیت فناوری های مورد استفاده دولت ایالات متحده آمریکا

◾منتخب ۳۰ نفر زیر ۳۰ سال Forbes در لیست صنعت فناوری سال ۲۰۱۲

◾منتخب Wired در لیست ۲۰ نفره افراد الهام بخش در فناور

◾منتخب نشریه Fortune در سال ۲۰۱۸ بعنوان یکی از نفرات لیست ۴۰ نفره زیر ۴۰ سال که بیشترین تاثیرگذاری را بر جوانان در کسب و کار دارند.

◾فارغ التحصیل از دانشگاه Illinois در رشته مهندسی کامپیوتر با مدرک کارشناسی ارشد گرایش نرم افزار

پریسا تبریز، از مادری  آمریکایی- لهستانی، پرستار، و پدری دکتر که از مهاجران ایرانی است، متواد شده است.او عاشق ساختن و طراحی چیزهاست.گاهی اوقات این تمایلات خود را به شکل هنرهای تجسمی و صنایع دستی نشان می دهد و گاهی اوقات نیز در قالب کدنویسی بیان می شود.

پریسا فقط چند ماه پس از فارغ التحصیلی بعنوان هکر برای تیم امنیت به گوگل پیوست و مسئولیت وی در حال حاضر ایجاد حداکثر امنیت , ثبات و کارایی موتور جستجوی گوگل برای تمامی دستگاه ها اعم از لپ تاپ, گوشی موبایل یا تبلت است.او همچنین مدیریت تیم امنیت تحقیقات پروژه Zero با هدف کشف حفره‌های امنیتی گوگل را به عهده دارد.

زمانی که وی در کالج بود خروجی خلاقی را در موضوع توسعه وب داشت زیر ارزانترو ساده تر از خریدن تجهیزات هنری بود.هنگامی که فردی یکی از وب سایت هایش را هک کرد , به یک باشگاه امنیت اطلاعات و هک محلی ملحق شد تا دلیل این اتفاق را دریابد.از آنجا بود که او دیگر هیچگاه پشت سرش را نگاه نکرد.

از افتخارات دیگر او سخنرانی در مدرسه کندی دانشگاه هاروارد و آموزش هک کردن به تازه کاران است.

پریسا می گوید :«در حالی که یادگیری نکات اساسی امنیتی مهم است، تیم ما هدف ساختن مرورگری را دارد که به طور خودکار شما را ایمن نگه می‌دارد، بنابراین هرگز نیاز به تاکید امنیت ندارید و می‌توانید از بخش‌های فوق‌العاده وب لذت ببرید.»

ادامه در قسمت مقالات سایت

 

محقق دانشکده پزشکی هاروارد

کارشناسی و کارشناسی ارشد از دانشگاه تهران در رشته بیوتکنولوژی

دکترا از دانشگاه لوزان École Polytechnique Fédérale de Lausanne (EPFL) در کشور سوئیس

خانم عسگری که متولد و بزرگ شده ایران است دکترای خود را از دانشکده پلی تکنیک لوران دریافت کرد جاییکه به مطالعه ژنوم های انسانی بیماری های عفونی مربوط می شد.امسال جایزه تحقیقات طبیعی برای علوم مبتکرانه و الهام بخش در شاخه دستاوردهای پزشکی به خانم عسگری اهدا شد.تمرکز دکترای سمیرا بر روی نقش ژنتیک انسان بر اثر بیماری های عفونی است.او در ابتدای سال دوهزار و هفده میلادی به LIMAA ملحق شد.

بنیانگذار eBay

نفر ۱۱۸ از لیست میلیاردرهای جهان

ثروتمندترین در حوزه فناوری در سال ۲۰۰۷

سن : ۵۳ سال

منبع ثروت : eBay , Paypal(خودساخته)

ساکن : هونولولو در هاوایی

شهروندی : ایالات متحده آمریکا

وضعیت تاهل : متاهل

تعداد فرزندان : ۳

تحصیلات : کارشناسی علوم و هنر از دانشگاه Tufts

امیدیار در فرانسه و از والدین ایرانی متولد شد و سپس در سن شش سالگی به همراه خانواده به آمریکا مهاجرت نمود..او شرکت حراجی آنلاین ای بی را در سال ۱۹۹۵ بنیان نهاد و در حال حاضر در هیات مدیره این شرکت خدمت می کند.ای بی در سال ۲۰۰۲ کمپانی پرداخت آنلاین پی پل را خرید و آن را در سال ۲۰۱۴ واگذار کرد.امیدیار اکنون مالک ۵ درصد از ای بی و ۶ درصد از پی پل است.از طریق تیمی که او در سال ۲۰۰۴ ایجاد کرده بود مبلغی بیش از یک و نیم میلیارد دلار در امور غیرانتفاعی سرمایه گذاری شد که مربوط به حل مشکلات جهانی است.امیدیار علاوه بر هاوایی مالک املاک اقامتگاهی در کالیفرنیا و مکزیک می باشد و در حال ساخت و ساز ملک در کابو سن لوکاس مکزیک است.او همچنین بنیانگذار فرست لوک مدیا است که یک شرکت مادر خبرگذاری آنلاین بشمار می رود و نیز بنیانگذار تاپیک استودیو است که یک کمپانی فعال در زمینه سرگرمی می باشد.تیم امیدیار در سال ۲۰۱۸ بازوی اجرایی خود که از زمان تاسیس ۳۲۶ میلیون دلار پولسازی کرده بود را جدا کرد و نام آن را لومینیت نهاد.


بهداد اقبالی از بنیانگذاران Clearlake Capital در سال ۲۰۰۶ بود.شرکتی سرمایه گذاری که دفتر اصلی آن در سانتا مونیکا کالیفرنیا است.Clearlake با پشتیبانی سرمایه گذاری در استلار تبدیل به یکی از سریع ترین شرکت ها در میزان رشد و همچنین یکی از با ارزش ترین private equity ها در آمریکا شده است.

عرضه عمومی این شرکت در سال ۲۰۱۸ بنیانگذاران این شرکت از جمله بهداد اقبالی را به یک میلیاردر دلاری تبدیل کرد.

Clearlake Capital بر ۴۳ میلیارد دلار نظارت دارد و به خاطر کسب برخی از بهترین بازده های صنعت سهام خصوصی شناخته شده است.

شهرت کلیرلیک از بابت خرید کمپانی های تولید کننده محصولات نرم افزاری , صنعتی و مصرفی می باشد.

قبل از کلیرلیک، اقبالی در سهام خصوصی برای TPG Capital کار می کرد.

مدیرعامل اسبق Jumia Kenya سرمایه گذار املاک و مستغلات و مشاور استارتاپ های نوپا

پریناز متولد ایران متاهل سی و سه ساله و بزرگ شده در هند است زمانیکه یازده ساله بود به هوستن تگزاس در آمریکا مهاجرت کرد.او مدرک تحصیلی خود را از مدرسه کسب و کار لندن اخذ کرد و بیشتر سابقه کاری خود را در بانک جی پی مورگان تگزاس بعنوان تحلیلگر مالی سپری کرد و سپس بعنوان مدیرعامل در Jumia Kenya که بزرگترین پلتفرم تجارت الکترونیک در کشور کنیاست مشغول بکار شد جایی که او توانست این شرکت را از نظر ابعاد و نیروی انسانی چندین برابر کند.پریناز همچنین فعالیت در استارتاپ بلاکچین Trust Token و IFC را در کارنامه خود دارد.

 

 

 

کارٰآفرین بدون مرز بشردوست حامی فناوری سرمایه گذار رییس هییت مدیره و از بنیانگذاران Global Catalyst Partners عضو هییت مدیره Actelis Networks, Beceem Communications, iKoa  SoundHound

زمانیکه جوان بودم از خویشاموندانم می پرسیدم ” چرا تنها از با هم بودن خوشحال هستید؟” “چرا برای تغییر جهان کاری انجام نمی دهید؟” می دانستم که نقشی جهانی برای ایفا کردن دارم و اینکه سفرم در زندگی مرا بسوی فراتر از مرزها هدایت خواهد کرد.

من در ۱۸ سالگی زادگاهم ایران رو به مقصد آمریکا ترک کردم . بصورت تصادفی وارد دانشگاه یوتا جایی که گرافیک کامپیوتر در اواخر دهه ۶۰ اختراع شده بود و زمین بازی بنیانگذاران Pixar – Adobe-Attari  و Silicon Graphics در اوایل دهه ۷۰ بود شدم .تا سن ۲۲ سالگی دو مدرک لیسانس و یک مدرک فوق لیسانس داشتم.

سپس من به Hewlett Packard در انجمن مهندسی پیوستم و در زمانیکه بعنوان یک مهندس نرم افزار خودکارسازی طراحی فعالیت می کردم توسط دانشگاه استنفورد برای طراحی چیپ یکپارچه جذب شدم. من یک چیپ طراحی کردم که کار نمی کرد و پروفسور من به من گفت که مهندس ضعیفی هستم.من پیشنهاد اجرای یک برنامه جدید در  HP را دادم که در صنعت در نوع خودش منحصربفرد بود تا از گرافیک کامپیوترها در توسعه نرمافزار مهندسی کامپیوتر  (CAE) به کمک مهندسان بیاید.مدیریت طرح مرا رد کرد آنها به من گفتند که من برای راهبری پروژه خودم خیلی جوان و بی تجربه هستم.در نتیجه من با چهار نفر از همکارانم شرکت را ترک کردم تا شرکت خودم را راه اندازی کنم.

در سن ۲۷ سالگی یکی از بنیانگذاران CAE Systems بودم. در طول ۳ سال این شرکت به جایی رسید که شرکت Tektronix  آن را به مبلغ ۷۵ میلیون دلار خریداری کرد.در سن ۳۰ سالگی یکی از بنیانگذاران Cirrus Logic بودم که یک کمپانی پیشرو در زمینه چیپ (تراشه) بود و در کمتر از ۵ سال به ارزش ۱۵۰ میلیون دلار رسید.عایدی این شرکت در طول ۱۰ سال از ایجاد آن به بیش از یک میلیارد دلار رسید و ارزش بازار آن به رقمی درحدود ۳٫۵ میلیارد دلار رسید.

با این پیروزی های بزرگ احساس شکست ناپذیری می کردم.من در سال ۱۹۸۹ یکی از بنیانگذاران Momenta بودم جایی که ما تبلت لمسی پیشرو را ساختیم: کتمپیوتر مومنتا(۱۸ سال قبل از تولید شدن iPad) . موفقیت بزرگم بر روی تصمیماتم ساخته انداخت.بارگیری یک محصول ناتمام و مشکلات فروش های خوشبینانه منجر به اخراج من توسط هییت مدیره شرکت در سال ۱۹۹۲ شد(تصورم این بود که این فقط یک جوک احمقانه ماه آوریل است).نمی دانستم که چکار باید بکنم از کسب و کار فاصله گرفتم و سال بعدش را به مسافرت بدور دنیا و مطالعه زبانها فرهنگ ها و مذاهب گوناگون گذراندم.چیزیکه برایم روشن شد این بود که در هر کشوری مردم غالبا به میراث و مذهبشان مفتخر هستند و باور دارند که آنها برایشان خاص هستند.

به مجرد کنار گذاشتن ملیت و مذهب پی میبرید که اساسا همه مردم یکسان هستند.من با این باور برگشتم که ما می توانیم از فناوری برای نیرومند کردن افراد جهت تجربه چیزی که آموخته بودم استفاده کنیم.این باور ۳ اصل اساسی را ایجاد کرد که موجب شکل گیری زندگی من شد.۱) ساختن فناوری جدید که مردم را به یکدیگر نزدیک کند۲)ایجاد کمپانی های جدید جهانی با فعالیت هایی در کشورهای مختلف که برای کار با یکدیگر به آنها انگیزه بدهد۳)ایجاد بنیادهای بین المللی که برای ارتقای آموزش و کاهش فقر فناوری اطلاعات و ارطباتات را بکار بندد.

امن و همسرم زهره که دوست خوبم نیز هست در سن بسیار کمی ازدواج کردیم.ما اشتیاق سوزانی برای انجام کارهای خیریه و ایجاد تغییر در جهان داریم.ما با یکدیگر و از طریق بنیاد جهانی Catalyst پروژه ها و سازمان های زیادی را حمایت کرده ایم.ماموریت این بنیاد حمایت از پروژه های ارتقای سطح سواد کاهش فقر بهبود منزلت اجتماعی و پذیرش مغایرت هاست.

مردم از من می پرسند که چرا ایجاد تغییر در جهان تا این اندازه بری من اهمیت دارد.واقعیت این است که تاثیر جنگ و خشونت در دو نسل قبلی خانواده های ما بر این باور ما را رسانده که اگر بتوانیم مردم را بواسطه استفاده از اینترنت و فناوری های ارتباطی نیرومند کنیم این شانس را داریم که به این نسل و نسل بعدی دانش قدردانی و جشن گرفتن تفاوت هایمان را بدهیم.در نهایت رویای من دنیای بدون جنگ است.این تنها راه برای هدایت تمدن بشری بسوی وحدت و یگانگی است.

 

 

 

 

یکی از بنیانگذاران Forefund Capital

یکی از بنیانگذاران Vyng

پیرایش که در ایران متولد و در شمال آمریکا بزرگ شده فیلمنامه نویس و فیلمسازی است که به پیش زمینه های مرتبط با هویت , اعتقاد , انزوا , فناوری و همچنین تلفیق ارزش ها و فرهنگ های شرقی و غربی می پردازد.شهرت او از بابت فیلم های Windows and Blinds ( and Apologies and Goodbyes) محصول سال ۲۰۰۸ و Any/Day/Now محصول سال ۲۰۰۵ و  همچنین The Jurusalem Syndrome محصول سال ۲۰۱۲ است.
و حالا معرفی وی از زبان خودش: اسم من سهراب است . من طراح , کارآفرین و فیلمساز هستم. من در تهران متولد شدم و در دانشگاه کالیفرنیا برکلی فیلمسازی را آموختم.در لس آنجلس بعنوان یک طراح با تجربه و یک داستانگو کار می کنم.تلاش من این است که به همه کارهایم با کنجکاوی , همدلی شدید و کنجکاوی نگاه کنم تا به راهکاری دست پیدا کنم که کاملا احساس وضوح و شفافیت را انتقال دهد.

در حال حاضر یکی از بنیانگذاران و مدیر تولید Vyng هستم که یک اپلیکیشن اجتماعی با محوریت جهانی است که بر روی تبدیل چگونگی شروع مکالمات موبایل کار می کند.گرایش فیلمهایم با پیش زمینه هایی مرتبط با هویت , اعتقاد , انزوا , فناوری و همچنین تلفیق ارزش ها و فرهنگ های شرقی و غربی است.فیلم مستندم با عنوان Jurusalem Syndrome فیلمی کمدی است که سفری به دنیای معنوی دارد همچنانکه تمدن ها را یکسان می داند.

من در گذشته در inMarket که یک شرکت پیشرو در تبلیغات دیجیتال برای دنیای فیزیکی است یک مدیر طراحی بودم.کار کردن با برندهایی مانند Heineken -P&G  و Coca-Cola موجب شد تا در خلق بعضی از اولین تجربه های متنی موبایل  در خرده فروشی و با استفاده از فناوری BLE  و beacon حضور داشته باشم.این کار موجب الهام بخشی به من در پنل SXSW شد: که تجربه معناداری در عصر متنی بود.

من سابقا یک طراح سایت و اپلیکیشن برای کمپانی های سرگرمی مانند  NFL و Fox بودم همچنانکه این کارها را برای برندهای چون Acura –  Nissan و Microsoft نیز انجام داده ام.من اوقات فراغتم را با سفر به دور دنیا با همسرم و دختر کوچکم می گذرانم.

 

نویسنده , کارآفرین , انگیزه بخش, بنیانگذار و مدیرعامل کمپانی خوشبین و سرمایه گذار املاک و مستغلات

پس از اینکه مانی خوشبین در سن چهارده سالگی وارد آمریکا شد درحالیکه در دبیرستان تحصیل می کرد شروع به فروش کالاهای دست دوم در روزهای پایانی هفته کرد.

در سن شانزده سالگی شغل اول حقیقی خود را در شهر سانتا آنا و در فروشگاه kmart با دستمزد ساعتی سه دلار و پانزده سنت بعنوان کارگر خدمات و در محوطه پارکینگ آغاز کرد.

مانی بعدها به کارمندی ارتقا پیدا کرد و سرانجام تنها پس از یک سال به سمت معاونت مدیر در قسمت کالاهای ورزشی رسید.

مانی چیزی بیش از یک حقوق می خواست بنابراین بدنبال فرصت های شغلی دیگر بود و توانست یک شرکت بازاریابی چند سطحی پیدا کند که کارش فروش خانه به خانه کیسه های آجیل و شکلات بود.

مانی برای آن شغل درخواست داد و در دو ماه اول پردرآمدترین فروشنده شرکت شناخته شد.

یک روز که در پرایس کلاب به همراه پدرش درحال خرید بود مشاهده کرد که تمامی کالاهایی که او می فروشد بصورت عمده فروخته شده بود و بسرعت حساب و کتاب کرد تا بفهمد که هزینه هر کیسه درصدی از رقمی است که کارفرمایش از او می گرفت.

او در سن هجده سالگی و درحالیکه در سال آخر دبیرستان بود تصمیم گرفت کسب و کار خودش را راه بیاندازد.

او یک دفتر کوچک اجاره کرد و یک جعبه پر از مخلوط میوه های خشک و آجیل خرید.

کیسه هایی از جنس پلی استر ,خط کش و سلفون پیچ موارد بعدی بودند که او خریداری کرد و برای برچسب ها از کامپیوتر پدرش استفاده کرد.او بصورت رسمی وارد بیزنس شده بود.

مانی این مواد خوراکی را به مراکز خرده فروشی(نمایشگاه ها) / خدمات خودرو می فروخت تا زمانیکه هشداری از طرف دپارتمان سلامت دریافت کرد.

او برای بسته بندی محصولات غذایی نیازمند تجهیزات استاندارد بسته بندی بود.

وی مجبور شد این کار را بخاطر هزینه های بالاتر تحمیلی (جهت خرید تجهیزات پیشرفته) متوقف کند تا بتواند رضایت اداره بهداشت را جلب کند.

مانی از اینکه مجبور شده بود کارش را تعطیل کند بسیار ناامید شده بود اما مدیر یکی از شعبه هایی که به او آجیل می فروخت از وی بسیار خوشش آمده بود و همین باعث شد تا به مدت یک سال بعنوان معاون مدیر استخدام شده و مشغول بکار شود.

اما شور کارآفرینی که در قلبش بود این موضوع را به او یادآوری می کرد که این تنها کاری مقطعی برای ورود به مرحله بعدی است.

در سال ۱۹۹۱ و در سن بیست سالگی بواسطه دوست پدرش که یک کارگزار بود به سمت خرید یک پمپ بنزین سیار رفت.

به او گفته شد که می تواند یکی از آنها را با ده درصد زیر قیمت اصلی بخرد بنابراین این فرصت را در هوا قاپید و همه پس اندازش را در آن سرمایه گذاری کرد و تبدیل به یک دلال سیار شد.

خب قضیه از این قرار بود که شرکت وام دهنده کلاه بردار بوده و مانی کل پس اندازش را از دست داد.

او سپس تلاش کرد که یک سوپرمارکت بخرد اما پس از این اقدام ماهانه ۱۰٫۰۰۰ دلار هزینه اضافی بر وی تحمیل می شد که سرانجام مجبور به فروش آن شد.

مانی در سال ۱۹۹۲ بدون پول و بدول شغل جواز املاک و مستغلات خود را گرفت و برای یک شرکت مرهونات بعنوان یک کارمند صدور وام مشغول بکار شد.

پس از شش ماه شرکت مرهوناتی خودش را راه اندازی کرد تا بتواند در املاک مصادره شده و توقیف شده سرمایه گذاری کند.

مانی در طول سال های ابتدایی با چالش های زیادی مانند مرزهای زبانی و مورد انتقاد قرار گرفتن از بابت خاور میانه ای بودن و … روبرو بود اما این موارد او را متوقف نکرد.در عوض باعث شد تا کار خود را بصورت جدی تر دنبال کند.

امروز مانی خوشبین چندین شرکت را در همه جوانب این کسب و کار رهبری می کند.

او شخصا در جریان کار همه خرید ملک ها , نقل و انتقالات و بازسازی ها قرار دارد و کمپانی خوشبین را که یک پرتفوی املاک و مستعلات تجاری در شش ایالت آمریکا و به مساحت بیش از ششصد و هفتاد هکتار است. .را مدیریت می کند.

اگرچه شاخه اصلی کسب و کار او املاک و مستغلات است و وی آن را بعنوان ستون فقرات می بیند اما در تجارت های دیگری نیز حضور دارد.

مانی بعنوان یک کارآفرین عاشق این است که خود را به چالش بکشد و به رویای دست داشتن در تجارت های زیاد جامه عمل بپوشاند.

مانی در نیوپرت کست با همسرش لیلا میلانی که مدل و بازیگر است و همچنین دخترشان پریشیلا خوشبین زندگی می کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پژمان قدیمی

کارآفرین خودساخته,نویسنده کتاب های پرفروش,مربی کسب و کار,تاجر ساعت , سرمایه گذار و بنیانگذار Vip motoring , Secret consulting و Secret entourage

او که یک کارآفرین خودساخته و نویسنده کتاب های پر فروش است در سال ۱۳۶۱ متولد شد و بیشتر دوران کودکی خود را در فرانسه گذراندو سرانجام در سال ۱۳۷۶ به آمریکا مهاجرت نمود.

مادرش به تنهایی او را با حداقل امکانات بزرگ کرد و پژمان خیلی زود تصمیم گرفت که روی پای خودش بایستد.

بخاطر نیاز مالی نتوانست تحصیلات خود را ادامه دهد.وی تصمیم گرفت که از سن خیلی کم کار کند و تمرکز خود را در امور بانکی گذاشت بطوریکه بسرعت برای خودش اسم و رسمی دست و پا کرد.پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی کرد و در عرض چهار سال بدون اینکه هیچ گونه تحصیلات آکادمیک و یا آموزش رسمی دیده باشد خود را به سطح معاونت رساند.

او پس از سه سال صنعت بانکداری را با کوله باری از تجربه,حقوق دریافتی فوق العاده و پرتفوی املاک و مستغلات رها کرد که بعدها اهرمی شد برای بنیانگذاری سه کسب و کار بزرگ:

Vip motoring , Secret consulting و Secret entourage که رویهم رفته درآمد سالیانه چهل میلیون دلاری را برایش به ارمغان می آورد.

پژمان دیدگاهی بسیار منحصربفرد درخصوص موفقیت و کارآفرینی دارد که ظهور نوآوری از طریق تاثیرگذاری بر دیگران بعلاوه ارتباطات انسانی که ما بصورت روزانه بوجود می آوریم و توسط مهارت های مدیریتی کاربردی و موثر پشتیبانی می شود را شامل می شود.

پژمان تاکنون ده کتاب تالیف کرده است که آخرین آنها تئوری سه دایره است و درمورد یک نقشه راه منحصربفرد برای دستیابی به سطح بالاتری از خودآگاهی است که خود موجب ارتقای قدرت کارآفرینی می شود.

باوجود اینکه او در حال حاضر از نظر مالی استقلال دارد تلاش های خود را متمرکز بر آموزش دیگران درمورد اهمیت خودآگاهی , باور و نیروی تعیین نقش و هدف به دیگران از طریق آکادمی Secret entourage نموده است.

بعضی از دستاوردهایم عبارتند از :

من بعنوان معاون برای fortune 500 bank با هشتصد نفر پرسنل زیر دستم کار می کردم.در آن زمان من سوابق اخراج بیشتر کارکنان را پیگیری کردم.اما همچنین بیشترین ارتقای شغلی های افراد تحت نظرم را نیز رصد می کردم.
من دو کسب و کار آفلاین ساختم که سود یکی از آنها سالیانه بالغ بر چهل میلیون دلار است و دیگری کسب و کاری بر پایه تجملات است که سالیانه پانصد هزار دلار سود دارد.با اینکه من روی هیچ کدام آنها کار نمیکنم اما مالکیت ۱۰۰% آنها با من است.

من درحالی وارد فضای بازاریابی اینترنتی شدم که هیچگونه اطلاعاتی درمورد کدنویسی, برنامه نویسی و یا بازاریابی آنلاین نداشتم.امروز Secret Entourage بیش از دو میلیون بازدید کننده در ماه و همچنین بیش از یک میلیون دنبال کننده در شبکه های مجازی دارد.ما با هشتاد و دو درصد از جریان نقدی مثبت ایجاد شده و یا بقول شما همان سود از عدد سه میلیون دلار فراتر رفته ایم.

من ده کتاب تالیف کرده ام که کتاب آخرم با نام تئوری سه دایره در عرض سه سال بیش از یکصد و پنجاه هزار نسخه فروش داشته است و در همه جا بعنوان دومین کتاب پرفروش مطرح شده است.

هزینه موفقیت یک شبه من

۱۷ سال زندگی زیر خط فقر

زندگی در ۳ کشور

۸ بار عوض کردن خانه

۲۲ سال کار بدون وقفه

۹ کتاب ناموفق

۴۸۶۵ مقاله

۱۱۰۰ ویدیو

۴۵۰۰۰ هزار پست فیسبوک

۱۸۰۰۰ پست اینستاگرام

۴۵۰ مصاحبه کاری

۴ سال کار بدون دستمزد

شب نخوابیدن های بیشمار

گرین کارت نداشتم ولی کار پیدا کردم.

ماشین نداشتم ولی بخاطر ۵ دلار ماشین می شستم.

مدرک تحصیلی نداشتم ولی معاون بانک بودم.

از بیزنس چیزی نمی دونستم ولی تا الان ۴ تا کسب و کار راه اندازی کردم که سود سالانش ۴۰۰ بار بیشتر از زمانیه که از کار اخراج شدم.

بهانه شما چیست؟