محسن مخملباف مخملباف زاده نهم اردیبهشت ۱۳۳۶ در تهران کارگردان، نویسنده، تدوین گر و تهیهکننده ایرانی است. او بیش از ۲۰ فیلم بلند ساخته، برنده حدود ۵۰ جایزه شده و در بیش از ۱۵ جشنواره بزرگ فیلم به عنوان داور حضور داشته است. از فیلم های برنده جایزه او می توان به قندهار اشاره کرد. آخرین مستند او باغبان و آخرین فیلم سینمایی رئیس جمهور است.
فیلمهای مخملباف در ده سال گذشته در جشنوارههای بینالمللی حضور داشته است. کارگردان متعلق به جنبش موج نو سینمای ایران است. تایم فیلم قندهار ساخته مخملباف را در سال ۲۰۰۱ به عنوان یکی از ۱۰۰ فیلم برتر تاریخ انتخاب کرد. او در سال ۲۰۰۶ یکی از اعضای هیئت داوران جشنواره فیلم ونیز بود.
مخملباف از چهره های شاخص سینمای ایران است. فیلم های او رابطه بین فرد و یک محیط اجتماعی و سیاسی بزرگتر را بررسی کرده اند. در نتیجه، کار او به عنوان تفسیری مبسوط بر پیشرفت تاریخی دولت ایران و مردم آن عمل می کند. مخملباف در چندین ژانر، از فیلم های رئالیستی گرفته تا فانتزی و سوررئالیسم، مینیمالیسم، و نقاشی های دیواری بزرگ زندگی روزمره، با گرایش (مشترک در کارگردانان ایرانی) به مضامین کودکی و سینما، کار کرده است.
مخملباف از چهره های شاخص سینمای ایران است. فیلم های او رابطه بین فرد و یک محیط اجتماعی و سیاسی بزرگتر را بررسی کرده اند. در نتیجه، کار او به عنوان تفسیری مبسوط بر پیشرفت تاریخی دولت ایران و مردم آن عمل می کند. مخملباف در چندین ژانر، از فیلم های رئالیستی گرفته تا فانتزی و سوررئالیسم، مینیمالیسم، و نقاشی های دیواری بزرگ زندگی روزمره، با گرایش (مشترک در کارگردانان ایرانی) به مضامین کودکی و سینما، کار کرده است.
او در سال ۱۳۶۰ فیلمنامه توجیه به کارگردانی منوچهر حقانی پرست را نوشت.مخملباف در سال ۱۳۶۱ فیلمنامه مرغ دیگری به کارگردانی محمدرضا هنرمند را نوشت. او اولین فیلم خود را با نام توبه نصوح در سال ۱۳۶۲ ساخت و بایکوت، فیلمی دیگر از وی در آن سال ها بود.
مخملباف در دوچرخه سوار (۱۹۸۷)، فیلمی درباره نسیم، یک پناهجوی فقیر افغان در ایران که نیاز مبرمی به پول برای همسر بیمار خود دارد، ناامیدی، استثمار و انعطاف انسانی را به تصویر می کشد. نسیم قبول می کند در ازای پولی که برای پرداخت هزینه های پزشکی همسرش نیاز دارد، یک هفته متوالی در یک دایره کوچک دوچرخه سواری کند.
عباس کیارستمی کارگردان ایرانی در سال ۱۳۶۸ در روزنامه درباره حادثه ای خواند که در آن مردی تهرانی به نام حسین سبزیان خانواده ای را فریب داد تا او را مخملباف بدانند. کیارستمی این پرونده را در فیلم مستند ۱۹۹۰ کلوزآپ اقتباس کرد و خود مخملباف را برای حضور در صحنه پایانی فیلم به خدمت گرفت. کلوزآپ در حال حاضر به عنوان یک شاهکار سینمای جهان در نظر گرفته می شود و توسط منتقدان در لیست ۵۰ فیلم برتر تمام دوران در سال ۲۰۱۲ انتخاب شد.
زمان عشق (۱۳۷۰) نهمین فیلم بلند مخملباف و اولین فیلم از آنچه او «دوره سوم» خود می نامد است. این یک سه گانه عاشقانه است که سه نسخه از یک داستان را ارائه می دهد.
مخملباف در سال ۱۹۹۶ گبه را کارگردانی کرد. این فیلم قوم قشقایی عشایری را دنبال می کند که فرش های درخشان و پررنگ آنها داستان هایی را روایت می کند. تاپیک اصلی زن جوانی را نشان می دهد که عاشق یک غریبه مرموز است اما از ازدواج با او منع شده است. این فیلم عاشقانه و غیرواقعی است، و به نظر میرسد که رویدادها در زمان و مکان، بسیار شبیه به یک رویا، پرش میکنند.
مخملباف در سال ۱۳۷۵ از کارگردانی مرخصی گرفت و خانه فیلم مخملباف را که مدرسه ای برای فیلمسازان جوان بود، تشکیل داد. به سرعت به یک خانه تولید خصوصی برای تعداد فزاینده فیلمسازان خانواده او تبدیل شد. در سال ۱۹۹۷، سمیرا، دختر ۱۷ ساله اش، اپل را کارگردانی کرد و از او به عنوان فیلمنامه نویس و تدوینگر استفاده کرد. همسر مخملباف، مرضیه مشکینی، به عنوان دستیار کارگردان دخترش کار کرد و سپس کارگردانی خود را آغاز کرد.
قندهار (۲۰۰۱) یک اودیسه تخیلی الهام گرفته از یک داستان واقعی در افغانستان قبل از حملات ۱۱ سپتامبر است، زیرا قوانین طالبان حقوق مدنی و امید را از زنان سلب می کند و یک زن افغان با فرهنگ غربی برای جلوگیری از خودکشی خواهرش در آخرین کسوف بازگشته است. قرن بیستم.
من شاهد بودم که حدود ۲۰۰۰۰ مرد، زن و کودک در اطراف شهر هرات از گرسنگی می میرند. آنها نمی توانستند راه بروند و در انتظار چیزهای اجتناب ناپذیر روی زمین پراکنده شدند. این نتیجه قحطی اخیر بود. در همان روز کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد، ساداکو اوگاتای ژاپنی نیز از همین افراد دیدن کرد و قول داد که جهان به آنها کمک خواهد کرد. سه ماه بعد از رادیو ایران شنیدم که مادام اوگاتا تعداد افغانهایی که از گرسنگی میمیرند را یک میلیون نفر در سراسر کشور اعلام کرد.
من به این نتیجه رسیدم که مجسمه بودا توسط کسی تخریب نشده است. از شرم فرو ریخت از شرم جهل جهان نسبت به افغانستان. خراب شد چون می دانست که عظمتش هیچ فایده ای ندارد.
– اندام بدون بدن: بی تفاوتی جهان به تراژدی افغانستان، ۲۰ ژوئن ۲۰۰۱
منبع : ویکی پدیا
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.